در حالی که 2 ساعت به شروع بازی مهرام ایران و الریاضی لبنان مانده بود با پر شدن ظرفیت سکوها درهای سالن به روی هزاران علاقهمند به ورزش بسته شد و دیگر امکان ورود تماشاگران به سالن نبود (البته با تبصره برای برخی از اقوام مسئولان بسکتبال به شکل کاملا سفارشی شرایط متفاوت بود ). بدتر از همه اینکه هیچ اطلاع رسانیای هم برای عدممراجعه مردم مشتاق به ورزشگاه و تحمل رنج رفتوآمد صورت نگرفت و این در حالی بود که قبل از بازی، بارها و بارها از مردم دعوت و درخواست حضور در ورزشگاه و حمایت و تشویق نماینده ایران شده بود.
2 - نکته دوم هم این بود که مسئولان بسکتبال بهرغم حساسیت بازی و تعیین تیم قهرمان در جدال پنجم نتوانستند استقبالی چنین گسترده را از قبل پیشبینی کنند وگرنه میشد با فراهم کردن مقدمات انجام این بازی در سالن 12هزار نفری از حضور و استقبال و اشتیاق این همه تماشاگر دوستدار بسکتبال به بهترین شکل ممکن بهره برداری کرد و با به رخ کشیدن این همه علاقهمندی، به مسئولان دستگاه ورزش عملا نشان داد که بسکتبال نیاز به سالنی بزرگتر و اختصاصی آن هم در مرکز شهر به جای سالن قدیمی آزادی دارد. روی دوم سکه هم میتوانست این باشد که حالا که علاقهمندان این رشته بهدلیل نبود یک سالن بزرگ و استاندارد از دیدن بازیهای تیم ملی کشورشان در رویدادهایی چون جام ملتهای آسیا و بازی با تیمهای بزرگ جهان محرومند، لااقل با دیدن بازیکنان برجسته تیم ملی در قالب تیم مهرام به بخشی از خواستهشان با دیدن این بازی برسند.
3 - نکته سوم اینکه داغ دل بسکتبالیها در نداشتن یک سالن بزرگ با گنجایش کافی دوباره تازه شد و باز هم فرصتی پدید آمد تا دوباره توجه رسانههای شنیداری، دیداری و مکتوب متوجه این مشکل شود.شاید مسئولان ورزش این بار بر خلاف همه وعدههای مشمول مرور زمان شده در اقدامی عملی به فکر حل این مشکل بیفتند. هنوز یادمان نرفته است که در یکدهه اخیر از زمان حضور مهرعلیزاده در سازمان تربیتبدنی گرفته تا علی آبادی وسعیدلو که دیروز به جای وزیر ورزش تماشاگر این بازی بود، همواره وعدههای داده شده به مصداق معروف « هزار وعده خوبان یکی وفا نکند» همچنان عملی نشده و تبدیلشدن سازمان تربیت بدنی به وزارت ورزش و جوانان هم تغییری در این روند ایجاد نکرده است.